هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

كودكي دختر نازم هليا

اتفاقاتی که در 4 ماهگی هلیا افتاد

از وقتی رفتی تو 4 ماهگی شروع کردی به اذیت.دیگه خوب نمی خوابیدی با کلی زحمت می خوابوندمت ولی بعد از 10 دقیقه بیدار میشدی . دیگه تو بیداری شیرم را نمی خوردی حتما باید اول خوابت می کردم بعد بهت شیر میدادم .کلی تو کالسکه تو خانه راهت میبردم تا بخوابی شاید 30 دقیقه طول می کشید بعد که شیرت میدادم بیدار میشدی.خیلی روزهای سختی بود.ولی با اینکه نمی خوابیدی نحس هم نمیشدی و تا 11 شب هم بیدار بودی. بردمت دکتر ،آقای دکتر گفت باید گشنگیش بدی تا توی بیداری بخورد.9 ساعت گشنگی کشیدی تا بالاخره شیرم را تو بیداری خوردی .و از آن به بعد شیر خوردنت بهتر شد ولی هنوز نمی خوابیدی به خاطر همین اذیتهایی که کردی از 5 ماهگی شروع به دادن فرنی کردم. از این به بعد ه...
19 تير 1392

رفتن به زایگان

به همراه امیرحسین به زایگان رفتیم و توی برف غذا جوجه کباب خوردیم. این اولین پیک نیکت بود که با خاله مهسا و امیرحسین کوچولو رفتیم   ...
19 تير 1392

4ماهگی

با ورودت به 4 ماهگی(10 بهمن) یه نی نی کوچولو به جمعمون اضافه شد و من دوباره خاله شدم .الهی قربونت برم خاله اینم عکس همبازیت ...
19 تير 1392

بازی با playgym

وقتی 3 ماه شده بودی حسابی از بازی با playgym لذت میبردی.کلی سعی می کردی با آن دستهای   کوچولوت بگیرشون.وقتی نمی تونستی با پا بهشون ضربه میزدی. کلی باهاشون حرف میزدی و آغوم میگفتی. ...
18 تير 1392